حسن زادخیل
ملیت : ایرانی
-
قرن : 14
منبع : مردان موسیقی سنتی و نوین ایران (جلد دوم)
یكى از سازندگان لوازم و آلات موسیقى كه كارش در حد عالى و ممتاز است و همه اساتید در آن اتفاق نظر دارند حسن زادخیل است كه در سال 1323 در تهران متولد شد و از همان زمان كودكى بر اثر علاقه به سازسازى روى آورد و در كارگاه وزارت فرهنگ و هنر زیر نظر استاد بزرگى چون ابراهیم قنبرى مهر به فراگیرى سازسازى پرداخت. در نشستى كه نگارنده با این هنرمند داشتم، ایشان چگونگى و نحوهى روى آورى به ساختن ساز و مراحلى را كه تاكنون طى كردهاند، چنین بیان نمودند:
«در سال 1332 كه كارگاه وزارت فرهنگ و هنر سابق (اكنون وزارت ارشاد اسلامى) در حال تأسیس بود به توصیه مرحوم دكتر آراكلیان استاد بزرگ ویولن در هنرستان عالى موسیقى در آنجا استخدام شدم كه همراه با استاد عزیزم آقاى ابراهیم قنبرى مهر شروع به ساختن آلات موسیقى كردیم كه ریاست و نظارت كارگاه به عهدهى آقایان مرحوم دكتر بركشلى و مرحوم دكتر آراكلیان و استاد بزرگ ابوالحسن صبا بود.
چون پدرم محمدعلى زادخیل علاقهى زیادى به موسیقى داشت و نى و دف و ضرب و كمى هم كمانچه مىنواخت از همان زمان كودكى گوش من به شنیدن آواى موسیقى آشنا شد و مأنوس گردید. در كارگاه سازسازى، اولین استادى كه به طور عملى نزد ایشان كار ساختن ویولن را فراگرفتم، استاد ابراهیم قنبرى مهر و سپس استاد مرحوم دكتر سورن آراكلیان بود ولى مدت زمان بیشترى را با استاد قنبرى بودم. البته این اواخر به خاطر این كه دكتر آراكلیان نابینا شده بود ویولنهاى ایشان را در منزل من مىساختم و فقط ایشان در تنظیم پلهاى آن مرا راهنمایى مىكردند.
در كارگاه هنرهاى زیبا سازندگان آلات موسیقى مشغول به كار بودند مثل: رمضان شاهرخ (تار و سهتار) مرحوم نریمان (سهتار و عود و سنتور) حسین صنعتى اطلاعات عمومى در مورد (كمانچه، ویولن و سازهاى ملى) و از نوازندگان معروفى چون مرحوم صبا و كمانچه، ویولن، سنتور) فرامرز پایور (سنتور) حسین دهلوى (سنتور) و سایر نوازندگانى كه در هنرهاى زیبا فعالیت داشتند در مورد ساختن رباب، قیچك، تنبور، قانون، هارپ، سازهاى بادى ایرانى (سورنا، بالابان) راهنمایى و استفادههاى زیادى بردم. مثلاً از آقاى حسین دهلوى در مورد سنتور كروماتیك و از مرحوم حسین تهرانى در ساختن تنبك و مخصوصاً در مورد انداختن پوست آن استفادهى زیادى بردم. در مجموع حدود 13 سالى كه در وزارت فرهنگ و هنر بودم از تمام این استادان كسب فیض كردم ولى ناگفته نماند كه در هر زمان و هر لحظه نزد استاد بزرگ و عزیزم آقاى قنبر بودم و از معلومات ایشان نیز استفاده مىكردم.
بعد از حدود 13 سال فعالیت در وزارت فرهنگ و هنر بخشنامهاى از طرف وزارتخانه آمده بود و در آن قید شده بود كه سازها از نظر كمیت مورد نظر بودند و من هم چون علاقهام روز به روز به موسیقى سنتى و عرفانى بیشتر مىشد از این تاریخ دورهى جدیدى در كار هنرى من پیدا شد. زیرا در طى این مدت علاوه بر تحقیقات در ساختن به نواختن سنتور و سهتار و ویولن نیز اقدام كرده بودم.
سنتور را نزد آقاى دكتر صفوت مىنواختم و چون آقاى دكتر صفوت بر اساس نامهاى كه در اختیار سازمان رادیو و تلویزیون قرار داده بود و در آن دو مورد را پیشنهاد كرده بود، یكى تشكیل كلاسهاى موسیقى و آشنایى با اساتید بزرگ و گرفتن اطلاعات و ضبط نوارهایى از این بزرگان علم موسیقى و تحقیق و آزمایش در ساختن سازهاى ملى و در مورد دوم، ساختن سازهاى ملى به توصیهى پدر ایشان مرحوم اصغر صفوت در خرداد سال 1347 به من پیشنهاد شد كه من هم با كمال میل و افتخار قبول كردم و از آن زمان مسئولیت كارگاه مركز حفظ و اشاعه موسیقى طى حكمى كه از طرف رادیو و تلویزیون به بنده دادند، به عهدهى اینجانب گذاشته شد. تا سال 1357 طى مدت 11 سال زمان تحقیق و بررسى من در مورد سازهاى ملى شكل جدیدى به خود گرفت و از استادانى به نام، چه در ساختن و چه در نواختن فیض بردم مانند:
1- حاج آقا محمد مجرد ایرانى كه منزل ایشان در خیابان ژاله بود به اتفاق آقاى دكتر صفوت، مرحوم برومند، مرحوم محمود كریمى، خدمت ایشان رسیدیم و ما را با روى خوش پذیرفتند و من یك سهتار و یك سنتور نمونهى كارم را نزد ایشان بردم و آن مرد فرزانه مرا در ساختن آنها بیشتر تشویق نمود و یك سهتار و یك سنتور به صورت یادگار از من گرفتند. طى چند سال، هفتهاى یك بار نزد ایشان مىرفتم و چند ساعتى در خدمت او بودم و از اطلاعاتى كه در مورد سازندگان قدیمى مانند یحیى و جعفر در تار، باقرخان در كمانچه، حاج طاهر در سهتار، استاد صفا و سید جلال در سهتار و سنتور ساخت ماركار با محبت فراوان در اختیار من مىگذاشتند.
2- مرحوم استاد نورعلىخان برومند كه طبق قراردادى كه با مركز حفظ و اشاعه موسیقى داشتند هفتهاى دوبار در روزهاى یكشنبه و چهارشنبه به مركز مىآمدند و من ساختههاى خود را كه در كارگاه حفظ و اشاعه بود نزد وى مىبردم، ایشان گوش مىكردند و نظرات مثبت یا منفى خود را به من گوشزد مىكردند و من هم براى بهبود كارم از آنها استفاده مىكردم و این اواخر، صددرصد نظر ایشان را در مورد صداى سازهاى سنتور و سهتار پیاده مىكردم، حتى در مورد سنتور، پلى را به نام ایشان نامگذارى كردم و به پسرم نیز آموختهام.
3- در مورد كمانچه، استاد پهلوى طبق قراردادى كه براى ضبط ردیفها داشتن و به مركز مىآمدند، قالب كمانچه باقرخان را از وى گرفتم و طبق نظر این استاد به ساختن آن مشغول شدم و اشكالات این ساز را از ایشان مىپرسیدم.
در تار و سهتار، استادانى چون مرحوم سعید هرمزى و استاد فروتن راهنمایىهاى فراوانى كردند، نظریات ایشان را كاملاً گرفتم، زیرا آنان اطلاعات ذیقیمتى در مورد سازندگان قدیمى سازها داشتند و باید یادآور شوم هنگامى كه نزد استاد هرمزى نواختن سهتار را مىآموختم، راهنمایى ایشان را همزمان در ساختن تار و سهتار استفاده مىكردم و در ضمن از استادانى چون: مرحوم احمد افشار، حسن مشحون، محمود كریمى، احمد عبادى و حسنعلى دفترى بهرهى فراوانى بردم و از تجربیات آنان در بهبود كارم استفاده بردم.
تنبور را نزد نورعلىخان الهى و راهنمایى استاد عرفان و فرزندان ایشان كسب فیض كردم و همچنین از نوازندگان خوب و جوانى كه در آن زمان به مركز مىآمدند مثل: علىاكبر شكارچى، داود گنجهاى، كامران داروغه، محمد مقدسى، هادى منتظرى، مجتبى میرزاده در مورد (كمانچه و ویولن) مشورت و بهره مىگرفتم. با آقایان: استاد مجید كیانى، رضا شفیعیان، پرویز مشكاتیان، جلیل عندلیبى در مورد (سنتور) با آقایان: محمدرضا لطفى، حسین علیزاده، داریوش طلایى و جلال ذوالفنون در مورد تار و سهتار و در مورد (تنبك) با آقایان فرهنگفر، مرتضى اعیان و فرهمندبافى مشورت و بهره مىبردم.
در چند مسافرت پىدرپى كه طبق قراردادهاى فرهنگى و هنرى به كشورهاى: آلمان، اتریش، تركیه و افغانستان از طرف سازمان رادیو و تلویزیون داشتم در مورد ساختن ساز در این ممالك تحقیقاتى نمودم و به جمع اندوختههایم افزوده گشت و مدت شش ماه هم در دانشكده كشاورزى كرج در مورد چوب و چوبشناسى به مطالعه و تحقیق پرداختم. البته در طى تمام مراحل تحقیقات و بررسىهایم در كنار كارم به تحصیل و نواختن ساز نیز ادامه دادم و بعد از گرفتن دیپلم متفرقه، تحصیلات دانشگاهى را در دانشگاه تهران به اتمام رساندم.
باید یادآور شوم، اصولاً یك سازنده ساز باید در نواختن آن سازى كه مىسازد، تا حدودى در تنظیم و رگلاژ و صداى ساز و مضرابهاى مختلف آن و تكنیك نوازندگى مختلف استادان و كوكهاى گوناگون، آشنایى كامل داشته باشد. به همین سبب من نزد استادان بزرگى رفتم و از محضر آنان كسب فیض نمودم، مانند مرحوم استاد ابوالحسن صبا و رحمتاللَّه بدیعى (ویولن) مرحوم نورعلىخان برومند، مرحوم هرمزى، جلال ذوالفنون، حسین علیزاده (سهتار) دكتر صفوت، مجید كیانى، محمد حیدرى، صادقى (سنتور)، البته در مورد سهتار و سنتور حدود ردیفهاى موسیقى را نواختم، به طور كلى با نواختن تمام سازهایى كه ساختم تا حدودى آشنایى دارم ولى علاقه من به موسیقى ایرانى، بیشتر مىباشد زیرا این موسیقى به وسیلهى آلاتى نواخته مىشود كه من در ساختن آنها دستى دارم ولى گرایش من بیشتر در ساختن و نواختن سنتور و سهتار مىباشد.
همانطور كه قبلاً شرح دادم، سازهایى كه در كارگاه وزارت فرهنگ و هنر ساخته مىشد و در دسترس استادان قرار مىگرفت چون با همكارى دستهجمعى بود، ساز به نام وزارتخانه (ادارهى هنرهاى زیبا) نامیده مىشد و من وقت و فرصت اضافى خود را در منزل ضمن آموختن و فراگیرى نواختن ساز، شروع به ساختن آلات موسیقى مىكردم نظیر: (كمانچه، ویولن و سنتور) و به معلمین موسیقى مىدادم و هنرمندانى كه در آن زمان از من ساز خریدارى كردند، آقایان: منوچهر زاهدى، صادقى، محمد حیدرى و بزرگزاد بودند و یادم هست كه یك (كمانچه) هم آقاى دكتر خوش ضمیر خریدارى كرد و ویولنهایى را هم كه استاد قنبرى در منزل مىساختند و بنده با ایشان همكارى مىكردم در اختیار معلمین قرار مىگرفت.
در مركز حفظ و اشاعه موسیقى نیز سازهایى را كه مىساختم و به استادان مىدادم، نام و شمارهى مركز حفظ و اشاعه روى آن ثبت مىشد ولى سنتورهایى را كه در منزل ساختم آقایان: اسماعیل تهرانى، اسماعیل واثقى، مرحوم دكتر جهانبگلو و چهار سنتور، مرحوم نورعلى برومند، استاد مجید كیانى، جلیل عندلیبى، كاظم داودیان و اكثر شاگردان استاد فرامرز پایور خریدارى كردند. سهتارهایم را مرحوم حاج آقا مجرد ایرانى، نورعلى برومند، هرمزى، فروتن، كریمى و سهتارى را كه به ایشان داده بودم روى آن خاتمكارى بود.
بعد از بازخریدى خود از مركز حفظ و اشاعه در سال 1357 تمام وقتم را در منزل صرف ساختن آلات موسیقى نمودم و سازهایى كه ساختم و در دفترم نام و مشخصات آن ذكر گردیده غیر از اشخاص معمولى، و هنرمندان بزرگى چون: احمد عبادى، دكتر عبادى (نوهى آقا میرزا عبداللَّه) تیمسار حسنعلى دفترى، منصور نریمان، شهرام ناظرى، محمد موسوى، محمدرضا شجریان، احمد ابراهیمى، محمود تاجبخش، محمدرضا لطفى، حسین علیزاده، زیداللَّه طلوعى، محمد فیروزى، حسن زرگانى، رضا وهدانى، عطاء جنگوك، حمید متبسم، مجید رخشانى، محمدرضا رحیمى، شاپور رحیمى، محمدرضا اقبال، جلال ذوالفنون، ابتهاج، مهدى ستایشگر، جمال سماواتى، مظهرى، منتظرى، اكبر شكارچى، امیناللَّه رشیدى، داود گنجهاى، مهندس گنجهاى، جمشید محبى، ارشد طهماسبى، كیوان ساكت، بهرام ساعد و... مىباشند.
پسرم، على زادخیل كه هماكنون حدود 19 سال دارد، از سن 9 سالگى، درست از زمانى كه خود من به سازسازى روى آوردم، شروع كرد و نزد خودم مشغول ساختن ساز و پى بردن به رمز و راز آن مىباشد و حاصل 38 سال كار مداوم و پر تلاش خود را در اختیار وى نهادم و در اینجا نه به عنوان پدر، بلكه به عنوان یك استاد وى مىگویم كه وى در كار خود بىنظیر است بسیار سریع پیشرفت كرد، به طورى كه استادانى كه براى خرید ساز به ما مراجعه مىكنند ساز ساخت على زادخیل را مثل ساز ساخت حسن زادخیل پذیرا مىشوند. على زادخیل با توجه به سن جوان خود هماكنون در كارگاه مشغول ساختن سهتار و سنتور و اخیراً كمانچه شده و هفتهاى دوبار هم در آزمایشگاه خود به تحقیق ساختمان سازها با هم مىپردازیم و كتابى در دست تهیه دارم كه روش سازسازى و چوب را در اختیار جوانانى كه شروع به ساختن آلات موسیقى كردهاند قرار دهم و در این راه پسرم على زادخیل زحمات فراوانى را متحمل گشته است.
فعالیت ها : : مشاهیر / صنعتگران
تازه های مشاهیر
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}